کد مطلب:369989 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:770

61 : بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد و متعنی بالاقتصاد، واجعلنی من اهل السداد.
 موضوع بحث ، شرح و تفصیل دعای شریف مكارم الاخلاق از صحیفه سجادیه است . حضرت زین العابدین علیه السلام در این قطعه فرستد، سپس در جمله اول عرض می كند: بارالها! با اعتدال و میانه روی در جمیع شئون زندگی ، مرا از مزایای اقتصاد بهره مند فرما. در جمله دوم عرض می كند: بارالها! گفتار و رفتارم را به گونه ای قرار ده كه تمام آنها بر وفق حق و صواب باشد.

اعتدال در شئون زندگی 

به خواست خداوند توانا، موضوع سخنرانی امروز، بحث درباره این دو جمله است . امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا، كلمه اقتصاد را به كار برده است و معنای آن در لغت عرب ، میانه روی و اعتدال است .

الاقتصاد من القصد بمعنی العدل و هو التوسط فی الامور بین الافراط و التفریط . (1)

اقتصاد از ماده قصد است ، به معنای عدل و آن عبارت از توسط در امور مختلف بین افراط و تفریط است .

معنی قصد و اقتصاد 

اقتصاد، كلمه ای است عربی از ماده قصد. این لغت در زبان فارسی نیز راه یافته و فارسی زبانان در گفتگوهای خود آن را به كار می برند، با این تفاوت كه قصد و اقتصاد در زبان عرب به معنای وسیع و برای میانه روی و اعتدال در امور مختلف به كار برده می شود، ولی در زبان فارسی ، كلمه قصد به معنای اعتدال اساسا به كار نمی رود و كلمه اقتصاد هم فقط در امور مالی مورد استفاده قرار می گیرد. برای آنكه معنای وسیع قصد و اقتصاد در زبان عرب روشن شود، لازم است در اینجا پاره ای از مواردی كه از این لغت در قرآن شریف و روایات استفاده شده ، مذكور افتد:

واقصد فی مشیك . (2)

از مواعظ لقمان حكیم به فرزندش كه در كتاب مجید آمده ، این است كه : در راه رفتن معتدل و میانه رو باش . ملاحظه می كنید كلمه قصد در این آیه برای اعتدال در راه یافتن به كار برده شده است .

و علی الله قصد السبیل . (3)

آنچه بر عهده خداوند است ، ارائه صراط مستقیم و راهی است كه بركنار از افراط و تفریط است .

در این آیه نیز قصد به معنای اعتدال و میانه روی آمده است . علی (ع ) كلمه قصد را برای بیان میانه روی و اعتدال آورده و رعایت آن را به دوستان خود توصیه فرموده است .

علیك بالقصد فی الامور فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل . (4)

علی (ع ) فرموده : بر تو باد كه در جمیع امرو میانه رو باشی ، كسی كه از میانه روی تجاوز كند، ستم نموده و كسی كه خط میانه را بپیماید، عدل را رعایت كرده است .

رعایت میانه روی 

قصد، میانه روی و بركناری از افراط و تفریط است و این همان صراط مستقیمی است كه پیمبران از طرف باری تعالی مبعوث شده اند تا آن را ارائه نمایند. كسانی كه در شئون مختلف زندگی راه اعتدال را می پیمایند، سرانجام به سعادت نایل می گردند و كسانی كه آن راه را ترك می گویند و به انحراف گرایش می یابند، پایان كارشان سقوط و تباهی خواهد بود.

عن علی علیه السلام قال : الیمین و الشمال مضلة و الطریق الوسطی هی الجادة . (5)

علی (ع ) فرموده : راست و چپ بیراهه و ضلالت است ، خط وسط، جاده واقعی و راهی است كه به نجات و سعادت منتهی می گردد.

اقتصاد در امر مال و عبادت 

كلمه اقتصاد همانند قصد در روایات ائمه علیهم السلام آمده است ، اما آن را نیز در امور مالی فقط محصور ننموده اند، بلكه گاهی در امر مال به كار برده اند و گاه در امر عبادت .

فی وصیة امیر المؤ منین للحسن علیهما السلام عند وفاته : و اقتصد یا بنی فی معیشتك ، و اقتصد فی عبادتك و علیك فیها بالامر الدائم الذی تطیقه . (6)

از وصایای امیر المؤ منین در بستر مرگ به فرزندانش حضرت مجتبی این بود كه : فرزند! در امر معیشت ، مقتصد و میانه رو باش و در عبادتت نیز میانه رو، و بر تو باد در امر عبادت به اندازه ای عمل كنی كه همیشه توان انجام آن را داشته باشی .

مرحوم كلینی رضوان الله تعالی علیه در كتاب كافی بابی باز نموده تحت عنوان الاقتصاد فی العبادة و روایات مربوط به این امر را در آن باب آورده ، از جمله این حدیث شریف است :

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : یا علی ! ان هذا الدین متین فاوغل فیه برفق و لاتبغض الی نفسك عبادة ربك . (7)

عبادت و رعایت اعتدال 

رسول اكرم (ص ) به علی علیه السلام فرمود: اسلام دینی است محكم و استوار، مقررات آن را با رفق و مدارا انجام ده و كاری نكن كه نفست به عبادت خدایت بدبین شود و نسبت به آن حالت بغض به خود بگیرد. اقتصاد و میانه روی در امور مالی و اجتناب از افراط و تفریط از جمله تعالیم شرع مقدس و مورد تاءكید اولیای گرامی اسلام است و چون این امر مبتلا به عموم مردم است ، لازم می داند درباره آن توضیح بیشتری داده شود و روایات زیادتری به عرض شنوندگان محترم برسد.

عن علی علیه السلام قال : اذا اراد الله بعید خیرا الهمه الاقتصاد و حسن التدبیر و جنبه سوء التدبیر و الاسراف . (8)

الهام میانه روی 

علی (ع ) فرموده : وقتی خداوند درباره بنده ای اراده خیر نماید، اقتصاد و حسن تدبیر معاش را به وی الهام می كند و او را از سوء تدبیر و زیاده روی و اسراف بركنارش می دارد.

ملاحظه می كنید كه در این روایت ، اقتصاد و حسن تدبیر در امر معاش آنقدر رفیع و بلند پایه معرفی شده كه حضرت باری تعالی آن را به بندگانی كه درباره آنها اراده خیر فرموده است ، الهام می نماید. خطبه همام كه در نهج البلاغه آمده ، از خطب معروف حضرت علی (ع ) است . امام در این خطبه متقین را بیان نموده ، از آن جمله فرموده است :

و ملبسهم الاقتصاد. (9)

لباس اهل تقوی 

جامه ای را كه می پوشند، بر وفق اقتصاد و در حد میانه روی است ، نه لباسی در بر می كنند كه آنان را به گروه مترف و ثروتمندان گناهكار ملحق كند و موجب بغض تهیدستان و افراد بی بضاعت گردند و نه لباسی در بر می كنند كه مردم آنان را افرادی پست و دنی الطبع به حساب آورند و در مورد تحقیرشان قرار دهند. امام حسن عسكری علیه السلام ضمن یك حدیث ، لزوم رعایت اندازه گیری و اجتناب از افراط و تفریط را در امور مالی خاطرنشان ساخته و چنین فرموده است :

ان للسخاء مقدارا فان زاد علیه فهو سرف ، و للاقتصاد مقدارا فان زاد علیه فهو بخل . (10)

حد سخاوت و بخل 

برای سخاوت مقداری است و اگر از آن حد تجاوز نماید، اسراف است ، و برای اقتصاد مقداری است كه اگر از آن حد بگذرد، بخل است .

توازن هزینه و درآمد 

اقتصاد و میانه روی در صرف مال برای همه مردم از فقیر و غنی ، نافع و ثمر بخش است . كسانی كه درآمد محدود دارند و می خواهند در جامعه عز و احترامشان محفوظ باشد، باید در امرار معاش و گذراندن زندگی به قناعت خو كنند، همواره اقتصاد مالی و موازنه درآمد و هزینه را رعایت نمایند و با اندازه گیری دقیق قدم بردارند. این گروه گر چه در مضیقه و تنگدستی زندگی می كنند و با مصائب و مشكلات مواجه هستند، اما به كسی عرض حاجت نمی نمایند و در جامعه با سربلندی و عزت نفس ادامه حیات می دهند. كسانی كه تمكن مالی دارند و درآمدشان فزونتر از هزینه آنان است ، اگر در ایام مالداری راه اعتدال در پیش گیرند، خود را با زندگی متوسط تطبیق دهند و از مازاد درآمدی كه دارند به افراد بی بضاعت كمك كنند، با این عمل خویشتن را بزرگوار و كریم النفس می سازند و به سجیه انساندوستی متخلق می گردند؛ بعلاوه طبق فرموده امام صادق (ع )، با كمك خود حجت خداوند را از خود دفع می كنند و در نتیجه روز حساب منازلی را كه در پیش دارند به آسانی طی می نمایند.

عن داود بن سرحان قال : كنا عند ابیعبدالله علیه السلام اذ دخل علیه سدیر الصیرفی فسلم و جلس فقال له : یا سدیر! ما كثر مال رجل قط الا عظمت الحجة لله تعالی علیه . فان قدرتم ان تدفعوها عن انفسكم فافعلوا. فقال له یابن رسول الله بماذ. قال بقضاء حوائج اخوانكم فی اموالكم . (11)

زیادی مال یا حجت الهی 

داود بن سرحان می گوید: حضور امام صادق (ع ) بودیم كه سدیر سیرفی وارد شد، سلام كرد و نشست . حضرت فرمود: ای سدیر! مال كسی زیاد نمی شود، مگر آنكه حجت خداوند بر وی عظیم و بزرگ خواهد شد. اگر وقت دارید كه آن حجت را از خود دفع نمایید، اقدام كنید. عرض كرد: یابن رسول الله ! این كار چگونه انجام می شود؟ فرمود: از راه برآوردن حوایج برادرانتان از اموالی كه در اختیار دارید.

آمادگی روحی در مشكلات 

انسان كم درآمدی كه خود را به قناعت عادت داده و به سختی زندگی انس گرفته ، روحیه اش برای تحمل مصائب آماده و مهیاست . ثروتمندی كه با تمكن مالی به اقتصاد و میانه روی زندگی كرده و از افراط اجتناب نموده است ، او نیز در زمینه مصائب و بلایا آمادگی نسبی دارد. اگر روزی بر اثر پیشامدی اموالش را از دست بدهد، و مقدار قابل ملاحظه ای می تواند خویشتن را با مضیقه مالی تطبیق دهد و ناگواری ها را تحمل نماید، و علی (ع ) درباره این دو گروه چنین فرموده است :

من اقتصد فی الغنی و الفقر فقد استعد لنوائب الدهر . (12)

كسی كه در غنی و فقر مقتصد و میانه رو باشد با اتخاذ این روش ، خویشتن را برای مصائب روزگار مهیا نموده است .

اقتصاد مالی و اندازه گیری در امر معاش ، آدمی را به میانه روی و اعتدال سوق می دهد، از اسراف و تبذیر و همچنین از بخل و امساك باز می دارد، اندازه گیری در امر معاش برای افراد كم درآمد حافظ عز و شرافت نفس است و نمی گذارد آنان برای نیل به رفاه بیشتر دست تمنا به روی این و آن بگشایند و بزرگواری خویش را پایمال نمایند، و برای افراد متمكن مانع زیاده روی و توسعه نابجاست و بر اثر تعدیل و صرفه جویی می توانند به مواسات و تعاون برادران خویش نایل گردند و از پاداش الهی برخوردار شوند. برای آنكه بدانیم اندازه گیری و اعتدال در امر معاش تا چه حد در مكتب اهل بیت اهمیت دارد، به این حدیث توجه فرمایید:

عن ابیجعفر علیه السلام قال : الكمال كل الكمال التفقه فی الدین و الصبر علی النائیة و تقدیر المعیشة . (13)

سه مزیت گرانقدر 

امام باقر (ع ) فرمود: مسلمانی كه از سه مزیت برخوردار است ، واجد كمال تمام و كامل است : اول دین شناسی ، دوم صبر و خویشتنداری در مصیبت ، و سوم اندازه گیری و اعتدال در امر معاش .

آن كس كه زندگی محدود خود را بر اساس اعتدال و میانه روی پایه گذاری نموده است ، با وضع موجود خویش می سازد و اظهار تنگدستی نمی كند.

عن علی علیه السلام قال : ما عال من اقتصد . (14)

علی (ع ) فرمود: كسی كه با میانه روی و اعتدال زندگی می كند، گرفتار فقر نمی شود.

از آنچه مذكور افتاد، روشن شد كه اقتصاد از ماده (قصد) است و در لغت عرب به معنای اعتدال و میانه روی و اجتناب از افراط و تفریط است . در قرآن شریف و روایات اسلامی از این كلمه در زمینه های گوناگون از اعمال و اخلاق استفاده شده است . از جمله مواردی كه كلمه اقتصاد به كار رفته ، میانه روی و اعتدال در امور مالی و اندازه گیری در معیشت است و بعضی از روایات آن ، در خلال سخن تقدیم شنوندگان محترم گردید. امام سجاد (ع ) در جمله اول این قطعه دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوعی سخنرانی امروز است ، كلمه اقتصاد را آورده و به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و متعنی بالاقتصاد.

بارالها! با میانه روی و اعتدال در جمیع شئون زندگی ، مرا از مزایای اقتصاد و میانه روی بهره مند فرما.

در جمله دوم دعا كه موضوع نیمه آخر سخنرانی امروز است ، حضرت علی بن الحسین علیهما السلام به پیشگاه باری تعالی عرض می كند:

واجعلنی من اهل السداد.

بارالها! مرا از اهل سداد قرار ده .

معنی سداد 

برای آنكه معنای كلام امام روشن شود، باید بدانیم سداد چیست و انسانی كه از پیشگاه الهی درخواست اهلیت و شایستگی آن را می نماید، باید واجد چه صفات و مزایایی باشد تا خداوند دعایش را مستجاب كند و از این عطیه بزرگ و گرانقدر برخوردارش سازد. سداد در لغت به معنای صواب و استقامت است . اگر كسی در تمام رفتار و گرفتار خود بر وفق حق و صواب قدم بر دارد و مراقب باشد كه به راه خطا نگراید و قدمی در مسیر ناصواب و خلاف حق بر ندارد و همچنین كوشش كند كه در سخن و عمل صواب خود، همواره پایدار و با استقامت باشد و دچار تزلزل و دو دلی نگردد، او اهل سداد است . قرآن شریف درباره بزرگترین قول حق كه اقرار به وحدانیت ذات اقدس الهی است ، و همچنین درباره استقامت و پایداری در امر توحید فرموده است :

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكة الا تخافوا و لاتحزنوا . (15)

كسانی كه گفتند: مالك واقعی و پروردگار ما خداوند است و روی گفته ایمانی خود استقامت و پایداری نمودند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل می شوند و مژده می دهند كه در آینده ، خوف و هراسی ندارند و برای گذشته نیز حزن و اندوهی نخواهند داشت .

شناخت صواب از خطا 

شناخت حق و باطل و تمیز صواب از خطا كه معیار سداد است ، راجع به مسائل اعتقادی و اخلاقی و تشخیص خوب و بد در امور مربوط به سعادت انسانهاست . هدایت تشریعی باری تعالی كه توسط حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله به مردم ابلاغ گردیده راهنمای تمام ابعاد حق و ممیز همه صوابها از خطاها است . خداوند در قرآن شریف هدف ماءموریت رسول اكرم (ص ) را در جمله كوتاهی ذكر نموده و فرموده است :

هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق . (16)

اوست خداوندی كه رسول خود را به هدایت و دین حق ، بین مردم فرستاده است .

به كار بستن اوامر الهی 

كسی كه می خواهد اهل سداد باشد و راه حق و صواب را بپیماید، باید بی قید و شرط از اوامر الهی اطاعت نماید و دستورهای سعادت بخش او را عملا به كار بندد، چه اوست كه به تمام حقایق واقف است و راه صواب را كه مایه تعالی و تكامل انسانهاست ، می داند. مردم در عصر رسول اكرم (ص )، دعوت آن حضرت را به گونه های مختلف تلقی می نمودند و از خود واكنشهای متفاوتی نشان می دادند. بعضی آنقدر در امور دنیوی و جلب منافع مادی غرق بودند كه تمام همشان برای گردآوری مال و ازدیاد ثروت مبذول می گردید و برای توجه به تعالیم الهی كه راه نیل به كمال معنوی و احیای انسانیت است ، وقتی باقی نمی گذاردند، فقط از مال خود سخن می گفتند و به آن افتخار می نمودند. قرآن شریف درباره این گروه فرموده است :

الهیكم التكاثر. حتی زرتم المقابر . (17)

ازدیاد ثروت و تكاثر در اموال آنقدر شما را از یاد خداوند غافل نگاه داشته تا عمرتان به سر آید، بمیرید و در قبرستانها مسكن گزینید.

عن عبدالله بن الشخیر عن ابیه قال : انتهیت الی رسول الله صلی الله علیه و آله و هو یقول : الهیكم التكاثر، السوره . قال یقول ابن آدم : مالی و مالی و مالك من مالك الا ما اكلت فافنیت اولبست فابلیت او تصدقت فامضیت . (18)

پیامبر (ص ) و معرفی مال 

عبدالله شخیر از پدرش نقل كرده كه می گوید: به رسول اكرم (ص ) رسیدم ، در حالی كه سوره تكاثر را می خواند: فرمود: فرزند آدم می گوید: مال من ، مال من و از مالت برای تو چیزی نیست ، مگر آن را كه خوردی و فانی نمودی یا آن را كه در بر كردی و پوشاندی ، یا آن را كه با امضای خود به دگری اعطا نمودی .

مال داشتن در نظر بعضی از آنان آنقدر مهم و معیار بزرگی بود كه تصور می كردند ملاك شایستگی برای امر نبوت و احراز مقام رسالت ، داشتن ثروت بسیار است . از این رو، نبوت رسول گرامی (ص ) را برای نداشتن ثروت نفی نمودند:

و قالوا لو لا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم . (19)

گفتند: چرا این قرآن بر آن دو نفر بزرگ ثروتمند و سرمایه دار مكه و طائف ، یعنی ولید و حبیب نازل نشده است .

اسیران مال و بت 

خلاصه ، غاصبان ثروت در عصر پیامبر (ص )، راه صواب و سعادت خویش را گردآوری مال می دانستند. از این رو، به تعالیم باری تعالی و دعوت فرستاده خداوند اعتنا نمی نمودند. بعضی در عصر رسول اكرم (ص ) اسیر بت پرستی و گرفتار عقاید موهوم پدران و اجداد خویش بودند و می دانستند كه با اجابت دعوت پیشوای اسلام (ص ) و قبول یكتا پرستی باید از معتقدات پیشینیان خود دست بردارند و این كار با تعصب خانوادگی آنان سازگار نبود. از این رو، نه تنها دعوت پیشوای اسلام (ص ) را اجابت ننمودند، بلكه در مقابل آن حضرت به مخالفت برخاستند و تا قدرت داشتند، برای حفظ بتها و خاموش كردن صدای اسلام كوشش نمودند. نا گفته نماند كه این گرفتاری به رسول بزرگوار اسلام (ص ) اختصاص نداشت ، بلكه انبیاء گذشته نیز بیش و كم با مشكل بت پرستی مواجه بودند و خداوند در قرآن شریف پاره ای از آنها را ذكر فرموده است .

شعیب و گفتار گمراهان 

قوم شعیب دو انحراف بزرگ اساسی داشتند: یكی اعتقادی و آن دیگر مالی . از طرفی به پیروی از پدران خویش بت می پرستیدند و از طرف دیگر در معاملات و داد و ستدها خیانت می نمودند و كم فروشی می كردند. حضرت شعیب (ع )، معلم بزرگ الهی ، با این هر دو عمل به مبارزه برخاست و مردم را از بت پرستی و خیانت مالی برحذر داشت . قوم نادان به جای اینكه عقل خود را به كار گیرند و در سخنان شعیب فكر كنند تا از انحراف اعتقادی و مالی رهایی یابند، به استهزاء گفتند:

یا شعیب اءصلوتك تاءمرك ان نترك ما یعبد آباءنا او ان نفعل فی اموالنا ما نشاء ؟ (20)

ای شعیب ! آیا نماز خواندنت ترا وا داشته كه ادعای نبوت كنی تا ما پرستش معبودهای پدران خود را ترك گوییم ، از تصرف در اموالمان به دلخواه خویش دست برداریم ؟

آزادگان واقع بین 

غیر از مال دوستی و تعصب بت پرستی ، عوامل دیگری وجود داشت كه سد راه مردم از قبول دین مقدس اسلام بود و برای آنكه سخن به طول نینجامد، از شرح و توضیح آنها خودداری می شود. سرانجام ، مجاهدتهای پیوسته رسول اكرم (ص ) در تبلیغ دین اسلام به نتیجه رسید و تدریجا عده ای كه روح داشتند و اهل منطق و استدلال بودند، به آیین الهی گرویدند و راه حق و صواب را كه اصل اول سداد است ، پذیرا شدند و طبق دستور پیشوای اسلام عمل می نمودند. به شرحی كه توضیح داده شد، كسانی اهل سدادند كه واجد دو اصل اساسی باشند: یكی پیمودن راه صواب ، و آن دیگر پایداری و استقامت در آن راه . اگر پیروی از راه حق مشكلاتی به بار نیاورد و موجب خطر مالی و جانی نشود، ادامه آن راه چندان سخت نیست . اما اگر طی كردن آن راه مایه بلایا و خطراتی شود و شارع اسلام تحمل آن خطاها را در زمینه امر مورد نظر لازم بداند، آیا افراد تحمل می نمایند و با استقامت به راه حق ادامه می دهند یا از ادای وظیفه شانه خالی می كنند و راه حق را ترك می گویند؟

سخنی از حضرت حسین (ع ) 

حضرت حسین بن علی علیهما السلام كه این صحنه را مشاهده فرموده و در ورطه بلایا و گرفتاری واقع شده و عمل افراد را در زمینه دین از نزدیك مشاهده فرموده ، به این پرسش پاسخ داده است :

یحوطونه ما درت معایشهم و اذا محصوا بالبلاء قل الدیانون . (21)

مردم گرد دین هستند، مادامی كه به معاش و زندگی آنان آسیبی نرسد و چون پای آزمایش و گرفتاری به میان بیاید، عدد قلیلی در دین پایدار و ثابت قدم می مانند.

استقامت بلال 

یكی از افراد ثابت قدم در راه حق ، بلال بن رباح مؤ ذن رسول اكرم (ص ) بود. او در مكه ایمان آورد و راه صواب را در پیش گرفت . مشركین برای اینكه او را از پیروی اسلام باز دارند، تصمیم گرفتند آزارش دهند و با شكنجه های جانكاه او را از دین حق بگردانند. در یكی از سخنرانی ها اشاره شد كه امیة بن خلف ، موقع ظهر، در هوای گرم او را بر زمین سوزان بطحا به پشت می خواباند و دستور می داد سنگ بزرگی روی سینه اش قرار می دادند.

ثم یقول لا و الله لا تزال هكذا حتی تموت او تكفر بمحمد و تعبد اللات و العزی . فیقول و هو فی ذلك البلاء: احد احد . (22)

می گفت : تو همچنان باید در این وضع بمانی تا بمیری یا به حضرت محمد (ص ) كافر شوی و لات و عزی را پرستش نمایی . اما او در این وضع ساخت و طاقت فرسا همچنان در توحید و اسلام ثابت قدم بود و از خداوند یگانه به نام احد احد یاد می كرد. جالب آنكه بلال بعد از رحلت رسول اكرم (ص ) با اوضاع و احوالی كه پیش آمد، از صراط مستقیم منحرف نشد و همچنان در راه حق و صواب استقامت نمود.

مكالمه بلال و عمر 

روی ان بلالا ابی ان یبایع ابابكر و ان عمر اخذ بتلابیبه و قال له یا بلال هذا جزاء ابی ابكر منك ان اعتقك فلا تجیی تبایعه ؟ فقال : ان كان ابوبكر قد اعتقنی لله فلیدعنی لله و ان كان اعتقنی لغیر ذلك فها انا ذا. و اما بیعته فما كنت ابایع من لم یستخلفه رسول الله و الذی استخلفه بیعته فی اعناقنا الی یوم القیامة . فقال له عمر: لا ابا لك ، لا تقم معنا. فارتحل الی الشام و توفی بدمشق بباب الصغیر . (23)

روایت شده كه بلال ابا كرد از اینكه با ابی بكر بیعت كند. عمر گردنش را گرفت ، به او گفت : ای بلال ! این است پاداش توبه ابی بكر مرا برای خدا آزاد نموده ، برای خداوند تركم گوید، و اگر برای غیر خدا آزاد نموده ، عتقی واقع نشده و من همانند سابق مملوك او هستم و خود را تسلیم وی می كنم .

بلال و خودداری از بیعت 

اما بیعت ؛ من بیعت نمی كنم با كسی كه رسول اكرم (ص ) او را خلیفه خود قرار نداده است و كسی را كه پیمبر به خلافت خود گزیده ، بیعتش تا روز قیامت به گردن ما هست . عمر از سخنان بلال به خشم آمد و گفت : بی پدر! دیگر در محیط ما اقامت منما. بلال به شام سفر كرد و سرانجام در باب الصغیر دمشق از دار دنیا رفت .

خلاصه ، استقامت و پایداری در راه حق و صواب ، بسیار مشكل است . و به فرموده حضرت حسین (ع ) در زمینه امتحان و ابتلاء به بلا، افراد متدین و ثابت قدم كمیاب اند. خداوند در قرآن شریف به رسول اكرم (ص ) دستور داد:

فاستقم كما امرت و من تاب معك . (24)

پس تو، ای پیمبر معظم ، طبق ماءموریتی كه دارای استقامت كن ، و همچنین كسانی كه با هدایت تو به خداوند برگشته اند، باید استقامت نمایند.

عن ابن عباس : ما نزلت آیة كانت اشق علی رسول الله صلی الله علیه و آله من هذه الآیة و لهذا قال : شیبتنی هود . (25)

ابن عباس می گوید: آیه ای بر رسول اكرم (ص ) نازل نشد كه مانند این آیه مشقت بار تلقی گردد. از این رو حضرت فرمود: سوره هود پیرم كرد.

بعضی از آقایان گفته اند: سنگینی و مشقت این آیه برای پیشوای اسلام ناظر به دستوری است كه خداوند در استقامت و پایداری مردم داده است .

از آنچه مذكور افتاد، روشن شد كه افراد با ایمان اگر در جمیع امور پیرو حق و صواب باشند و در راه رسیدن به حق استقامت و پایداری نمایند، از اهل سداد به حساب می آیند و برای نیل به این مقام بسیار رفیع باید از ذات اقدس الهی استمداد كنند و در پرتو فیض و رحمت حضرت باری تعالی به این هدف مقدس دست یابند، و این دستور پیشوای معظم اسلام است .

فی الحدیث انه قال لعلی علیه السلام : سل الله السداد . (26)

توصیه پیامبر (ص ) به علی (ع ) 

رسول گرامی (ص ) به علی (ع ) فرمود: در پیشگاه الهی دعا كند و از خداوند سداد را درخواست نماید.

حضرت زین العابدین (ع ) در جمله دوم دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع بحث و سخنرانی امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

واجعلنی من اهل السداد.

بارالها! مرا به گونه ای قرار ده كه تمام گفتار و رفتارم بر وفق صواب باشد و در راه اعلای حق و اقامه اوامر مقدست آنطور كه باید و شاید استقامت و پایداری نمایم .

ثبات قدم در شهادت و اسارت 

امام سجاد و پدر بزرگوارش حضرت حسین علیهما السلام ، دو امام معصوم و دو پیشوای گزیده حضرت باری تعالی هستند و در مقام عمل ، پیرو بی قید و شرط حق و صواب اند و كوچكترین قدمی فراتر نمی گذارند و این دو حجت الهی در زمان واقع شدند و در شرایطی قرار گرفتند كه حداكثر پایداری و استقامت را در حوادث سنگین شهادت و اسارت از خود نشان دادند و به عالی ترین درجه سداد نایل آمدند جالب آنكه اصحاب حضرت سیدالشهدا (ع ) درس استقامت و پایداری را از مولای خود آموخته و در راه اعلای حق به سخت ترین ناملایمات تن داده و در كمال بصیرت و بینش ، فداكاری در راه حق را استقبال نموده و به مقام رفیع شهادت نایل آمدند. حضرت حسین (ع ) پس از ورود به كربلا، در مقابل اصحاب خود خطبه ای خواند و فرمود:

الا ترون الی الحق لا یعمل به و الی الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤ من فی لقاء ربه محقا فانی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما: فقام زهیر بن قین و قال : قد سمعنا هداك الله یابن رسول الله مقالتك ولو كانت الدنیا لنا باقیة و كنا فیها مخلدین لآثرنا النهوض معك علی الاقامة فیها . (27)

آیا نمی بینید كه به حق و صواب عمل نمی شود و باطل مورد نهی قرار نمی گیرد؛ با وجود وضعی این چنین ، فرد با ایمان حق دارد راغب مرگ و لقای خداوند باشد. من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با این ستمگران در نظرم چیزی جز ملامت و آزردگی نیست .

آنگاه زهیر بن قین برخاست و گفت : یابن رسول الله مقاله ات را شنیدیم . اگر دنیا برای ما پایدار می بود و در آن زندگی جاودان می داشتیم ، قیام با تو را بر حیات ابدی دنیا مقدم می نمودیم .

پس از زهیر بعضی دیگر از اصحاب با ایمان آن حضرت به پا خاستند، سخنانی همانند زهیر گفتند و مراتب استقامت خویش در راه حق را ابراز نمودند.